
از خوردن قرص اعصاب تا آرامش با شکرگزاری!
گاهی باید چند سال از یک مسیر بگذره تا آدمی بتونه پشت سرش نگاه کنه و با تمام وجود بگه: «من دیگه اون آدم سابق نیستم».
این نوشته، روایت تغییری عمیق و تدریجیه؛
تغییری که با قطره قطره شکرگزاری، با نور آگاهی شروع شد…
اما همینها تونستند دریچههایی بزرگ به روی آرامش، پذیرش، و بهبودی باز کنن.
من دیگه اون آدم سابق نیستم…: کد دستاورد ۱۲۲۳۶۰#
من چندین سال هست، دقیقا خاطرم نیست، مثلا فکر میکنم از سال ۴۰۰ یا ۴۰۱ من با شما کلاس گذروندم،
دوره رو گذروندم و الان دفترهای اون سال رو یه وقتایی نگاه میکنم، میبینم چه آدمی بودم و چه آدمی شدم.
و اینکه همینجور الان با واتساپ شما رو رصد میکنم، این استاتوسهایی که میذارین رو رصد میکنم.
و اینکه چقدر من الان نسبت به زندگی، دیدم عوض شده؛
به خدا دیگه تقریبا هیچی نمیگم میخوام…
انقدر درگیر شکرگزاری و نعمتهایی که خداوند به من میده هستم،
دیگه اصلا به نداشتههام فکر نمیکنم و اینکه خواه ناخواه میبینم که نداشتهها بهطور خوبی حل میشن،
و من زندگیام خداروشکر رو به جریانه، و این رو مدیون شما هستم.من به دلایلی که یه مدتی مشکلات مریضی مادرم بود، خودم پام مشکل پیدا کرده بود، و اینکه دوره رو تازه شروع کردیم، فکر کردم که نوشتم تو اون چرخه زندگی که من چه قرصهایی مصرف میکنم…
من قرص اعصاب میخوردم و از همون شبی که اومدم و شروع کردم شکرگزاری رو، قرص اعصاب رو کنار گذاشتم و مطمئن هستم پام هم با این شکرگزاری، همه مسائل پام، سلامتیم خوب میشه و شک ندارم، با انرژی خوب شماها و شما که میدونین واقعا خیلی تأثیر مثبت تو زندگی همه دارین. نفس گرمتون، وجودتون، خیلی پرانرژی هستش.
در پناه حق باشین،
روز و روزگارتون خوش.
تحلیل روانشناسی و علمی :
از منظر روانشناسی مثبت، تمرکز بر شکرگزاری میتونه تأثیر مستقیم روی ساختارهای عصبی مغز بذاره؛
خصوصا در ناحیه پیشپیشانی مغز که مسئول تصمیمگیری، مدیریت احساسات و آرامش درونیه.
وقتی فرد به جای تمرکز بر کمبودها، تمرکزش رو بذاره روی نعماتی که داره،
الگوهای ذهنی جدیدی ساخته میشن که با تکرار، به عادتهای پایدار تبدیل میشن.
این عادتها، حتی میتونن تا حدی نیاز به داروهای روانپزشکی رو کاهش بدن.
از دید معنوی هم، وقتی فرد از اعماق دل بابت داشتههاش شکر میکنه، وارد مدار دریافت میشه.
مدار انرژیای که با خودش فرصت، راهحل، آرامش و حتی سلامتی میاره.
شکرگزاری، یکی از سریعترین راههای ورود به مدار بالای ارتعاش و اتصال به منبع الهی.
جمعبندی :
اگه بخوام صادقانه بگم، شکرگزاری برای من یه جور تولد دوبارهست،
یه تولد آرام، بیسر و صدا، اما عمیق و پر از نور که قلبم سرشار از حال خوب میکنه.
خیلی دستاورد بزرگی بنظرم که خودجوی ما دیگه دنبال نداشتهها نمیره و زندگی رو همونطوری که هست، با عشق و رضایت میبینه.
نه فقط قرص اعصاب رو کنار گذاشته، بلکه وابستگیها به رنجها، ترسها و گذشتهها رو هم داره کنار میذاره ،که این مسیر براش هموارتر میکنه.
و باور دارم همین مسیر ساده، نجاتش داده و میتونه زندگی خیلیهای دیگه رو هم نجات بده.
تو چطور؟
آخرینباری که پشت سرت نگاه کردی و دیدی «دیگه اون آدم سابق نیستی» کی بود؟