
آرامشی که هیچکس نتونست بهم بده، اما شکرگزاری داد!!
گاهی یک جمله ساده، از دل یک گفتگو کوتاه، میتونه راه نجات آدمی باشه که در طوفان رنجهای عاطفی گیر افتاده.
این تجربه، حکایت آدمیه که با قلبی شکسته، در دل تاریکی به دنبال روزنهای از نور میگرده…
و دست آخر، با راهی بهظاهر ساده اما در اصل عمیق و متحولکننده به نام «شکرگزاری» روبهرو میشه.
تجربه واقعی من از این مسیر… : کد دستاورد ۱۲۲۳۵۶#
سلام، روز همگی بخیر.
خانم فرهمند عزیز، یک سلام مخصوص خدمت شما دارم و واقعا ممنونم و سپاسگزارم بابت زحماتی که میکشید و باعث میشید که افراد زیادی به سمت نور و آگاهی برن.دوستان، من میخواستم نظر خودم و تجربیاتی که از شکرگزاری داشتم بهتون اعلام کنم.
من یک سال و نیم پیش بود که با استاد آشنا شدم، سر یک تروما خیلی وحشتناک عاطفی که برام پیش اومد.
با ایشون صحبت کردم، حالا صحبتهای ایشون که به کنار، خیلی تاثیرگذار بود تو روحیه من،
اما مهمترین چیزی که خانم فرهمند به من گفتن این بود که:«خودت باید دوست داشته باشی».خب، حالا اون تایم نمیتونستم بفهمم چطور، چرا و چرا باید خودم رو دوست داشته باشم،
چطور میتونم کنترلش کنم و چهجوری به این مسیر ادامه بدم.
ولی من شروع کردم به شکرگزاری کردن، تو این یک سال و نیم شکرگزاری انجام دادم.
قبول دارم شاگرد زیاد خوبی نبودم، ولی همین که شکرگزاری رو انجام دادم دو دوره، سه دوره، حالا یکی درمیون، بالاخره انجامش دادم.یکی از شاید بزرگترین چیزهایی که من به دست آوردم، در مورد مسائل مالی بود.
من به این صورت شکرگزاری میکردم که حالا خواستههای خودم که مینوشتم به کنار، همون خواستهها رو به زبان حال مینوشتم، که انگار اتفاق افتاده.
مثلا میگفتم: «خدایا شکرت که اگه مثلا درآمد من الان ده میلیون هستش، خدایا شکرت که درآمد من به ۲۰ میلیون رسید»
و مثلا وقتی به ۲۰ برسه، مینوشتم «به ۴۰ رسید» و واقعا تو این یک سال و نیم، من این دو برابر شدنها رو دیدم.یه مورد دیگهای که مثلا تو شکرگزاری و نوشتن خواستهها متوجه شدم، این بود که یک دوره شکرگزاری بود که من به یک مبلغ پولی نیاز داشتم.
خیلی مدتها بود که از شرایط مختلف تلاش کرده بودم ولی به دست نیاورده بودم.
و یه مبلغی که چک کائناتیاش رو نوشتم حالا تو درسهای جلوتر هستش و باورتون نمیشه، در عرض ۱۰ روز اون پول…
حالا درسته که من از طریق وام این به دست آوردم، ولی بالاخره اون ۱۰۰ میلیون رو به دست آوردم و برام خیلی جالب بود.یکی دیگه از چیزهایی که شکرگزاری برای شما داره و برای من داشته، این هستش که آرومآروم، واقعا همونطور که خانم فرهمند گفتن،
مثلا خودتون رو بیشتر دوست خواهید داشت.
ناخودآگاه به خودتون احترام میذارید.
شاید یهسری رفتارها، یهسری کارهایی که قبلا میکردین، دیگه نکنید.
و حتی شاید به یه جایی برسید که ممکنه، به قول معروف، روابطتون با یهسری افراد به مرور کم بشه و تاثیرات خیلی زیادی داره.
من چند روز پیش با خالم تو کانادا داشتیم صحبت میکردیم. دوباره یه حالت چیزی برام ایجاد شده بود.
گفتم: اوکی، حتی اگر شکرگزاری، دوستان، حتی اگر هیچی نداشته باشه، هیچ اثر مادی هم نداشته باشه،
بزرگترین ثمرهای که میتونه برای شما داشته باشه این هست که شما احساس آرامش به دست میارید.و اون احساس آرامش، خودش بزرگترین نعمتی که خداوند میتونه به هر انسانی بده و من تجربه خودم در اختیارتون گذاشتم.
امیدوارم که براتون جذاب باشه و همیشه یادتون باشه که واقعا با یاد خدا دلها آروم میگیره.
و وقتی شما آرامش داشته باشید، یواشیواش خیلی چیزا تو زندگیتون تغییر میکنه.
همونطور که تو زندگی من اتفاق افتاد، برای شما هم اتفاق خواهد افتاد.
دوستتون دارم و امیدوارم که بهترینها براتون پیش بیاد.
تحلیل روانشناسی و معنوی :
از دید روانشناسی، شکرگزاری یک ابزار سادهست برای تنظیم سیستم عصبی و بازسازی تصویر ذهنی.
وقتی فردی در شرایط ترومای عاطفی قرار میگیره، بخشهایی از مغز مثل آمیگدالا (مرکز اضطراب و ترس) فعالتر میشه.
اما تمرین شکرگزاری باعث درگیر شدن لوب پیشپیشانی مغز میشه، جایی که تحلیل، امید، برنامهریزی و تصمیمگیری فعال میشن.
یعنی شکرگزاری، تمرینی برای جابهجا شدن از بقا به سمت رشد و آگاهیه.
همچنین، نوشتن شکرگزاریها به زبان حال و تأکید بر دستیابی، باعث میشه ذهن ناخودآگاه این پیام رو دریافت کنه که «من در مسیر توانمندی هستم» و به مرور رفتار،
باور و انتخابهای ما تغییر میکنه.
در مسیر رشد معنوی، یکی از بزرگترین دستاوردها رسیدن به احساس «آرامش الهی» است؛ آرامشی که نه از بیرون، بلکه از اتصال درون با منبع آفرینش جاری میشه.
شکرگزاری، تمرینی برای بازگشت به همین اتصال.
وقتی کسی در دل بحران، بهجای گلایه، به یاد نعمتها میافته، یعنی داره به قدرت روح خودش رجوع میکنه.
جمعبندی :
وقتی این متن رو خوندم، با خودم گفتم این فقط یک تجربهی شخصی نیست، این یک مسیر الهامبخش برای خیلی از ماها که در پیچهای زندگی گیر کردیم.
واقعیت اینه که شکرگزاری فقط دربارهی جذب پول، آرامش یا رابطه نیست؛ دربارهی بازگشت به خود واقعیه، خودی که از جنس نور، لیاقت، و رشد بینهایته.
این نوشته یادآور اینه که لازم نیست زندگی کاملا بینقص باشه تا ما شکرگزار باشیم؛ گاهی شکرگزاریه که زندگی رو بینقصتر میکنه.
فکر میکنی اگه از امروز فقط برای احساسات خوبت بنویسی، چه تغییری تو ذهنت و دنیات ایجاد میشه؟