برای استفاده از سایت راندخت، نیاز به راهنمایی داری ؟!

راه رهایی از درد و تنش چیست - راندخت.

وقتی شکرگزاری، یک راننده اسنپ رو از تاریکی کشید بیرون

وقتی شکرگزاری، یک راننده اسنپ رو از تاریکی کشید بیرون

داستان راندخت-وقتی شکرگزاری، یک راننده اسنپ رو از تاریکی کشید بیرون! سلام به همه عزیزان. امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت و این ویس رو ضبط می‌کنم در خصوص سری داستان‌های راندخت.از اینجا شروع میشه که یه روز من دعوت بودم، می‌خواستم برم خونه دوستم ناهار، زنگ زدم اسنپ گرفتم و رفتم. […]

بیشتر بخوانید
پولی نداشتم، ولی برای دخترم معجزه ساختم

پولی نداشتم، ولی برای دخترم معجزه ساختم

پولی نداشتم، ولی برای دخترم معجزه ساختم! چه کسی گفته وسط بحران‌های زندگی، دیگه امیدی به شادی نیست؟ گاهی در دل تاریک‌ترین شب‌های زندگی، نشونه‌ها یکی‌یکی میان تا بهمون یادآوری کنن هنوز نوبت ما نرسیده بدرخشیم. این متن، قصه‌ زنی که از دل فقدان، از دل تنهایی و از دل بی‌پناهی، با قلبی زخم‌خورده اما […]

بیشتر بخوانید
با این تکنیک به‌طور معجزه‌آسا دردم رفع شد

با این تکنیک به‌طور معجزه‌آسا دردم رفع شد

با این تکنیک به‌طور معجزه‌آسا دردم رفع شد!! تصور کن روزی برسد که دردی که سال‌ها همراهت بوده، ناگهان کم‌رنگ شود؛ نه با معجزه‌ قرص یا عمل جراحی، بلکه با تغییری در باور و نگاه تو به خودت و مسیرت. داستان رهایی از این درد، پل میان علم، روان و معنویت را نشان می‌دهد. و […]

بیشتر بخوانید
از مرز خودکشی به امید، داستانی از تغییر

از مرز خودکشی به امید، داستانی از تغییر

داستان راندخت-از مرز خودکشی به امید، داستانی از تغییر..! سلام به همه عزیزان امیدوارم حال دلتون عالی باشه من فرهمند هستم، توراندخت. و این داستانی که می خوام براتون تعریف کنم، داستان آرمان عزیزه. یک روزی، سال ۹۹، من استاتوس می‌ذاشتم و هنوزم دارم می‌ذارم؛ یعنی استاتوس‌های من شده یه عادت من و دل‌نوشته‌هام همیشه […]

بیشتر بخوانید
پسر خدماتی‌ای که حالا صاحب‌ خونه‌ست

پسر خدماتی‌ که حالا صاحب‌ خونه‌ست

داستان راندخت-پسر خدماتی‌ که حالا صاحب‌ خونه‌ست! سلام به همه عزیزان؛ امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و این ویس رو ضبط می‌کنم در خصوص سری داستان‌های راندخت. داستان ما از این‌جا شروع می‌شه که سال ۹۸ من زنگ زدم به یک شرکت خدماتی که دو تا نیرو برای من بفرستن برای […]

بیشتر بخوانید
خودجویی که از خانه به‌دوشی به خوشبختی رویایی رسید

خودجویی که از خانه به‌دوشی به خوشبختی رویایی رسید

داستان راندخت-خودجویی که از خانه به‌دوشی به خوشبختی رویایی رسید! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت، و این ویس رو ضبط می‌کنم در خصوص سری داستان‌های راندخت. این داستان ما مربوط میشه به خانمی به نام مریم. اگه یادتون باشه، فکر کنم تو داستان دوم یا سوم، حمید […]

بیشتر بخوانید
بازگشت حافظه پدرم با شکرگزاری

بازگشت حافظه پدرم با شکرگزاری

!بازگشت حافظه پدرم با شکرگزاری! گاهی وقتا فکر می‌کنی دیگه هیچ راهی نیست، همه‌چی داره بدتر میشه، و فقط باید بشینی و نگاه کنی که عزیزت داره جلو چشمت ضعیف میشه… اما همیشه یک راهی هست، حتی اگه دیده نشه. این متن، قصه‌ دختری که دست‌هاش رو روی زانوش گذاشت، بلند شد، و با ایمان […]

بیشتر بخوانید
باورهایی که با آهنگ شکل می‌گیرن و مغزت هیپنوتیزم می‌کنن

باورهایی که با آهنگ شکل می‌گیرن و مغزت هیپنوتیزم می‌کنن

داستان راندخت-باورهایی که با آهنگ شکل می‌گیرن و مغزت هیپنوتیزم می‌کنن! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و در این ویس می‌خوام یکی از سری داستان‌های راندخت رو براتون تعریف کنم. البته این داستان ربطی به شکرگزاری نداره، اما درباره تاثیر شعر و آواز روی سرنوشت ماست. یادمه […]

بیشتر بخوانید
آرامشی که هیچ‌کس نتونست بهم بده، اما شکرگزاری داد

آرامشی که هیچ‌کس نتونست بهم بده، اما شکرگزاری داد

آرامشی که هیچ‌کس نتونست بهم بده، اما شکرگزاری داد!! گاهی یک جمله ساده، از دل یک گفتگو کوتاه، می‌تونه راه نجات آدمی باشه که در طوفان رنج‌های عاطفی گیر افتاده. این تجربه، حکایت آدمیه که با قلبی شکسته، در دل تاریکی به دنبال روزنه‌ای از نور می‌گرده… و دست آخر، با راهی به‌ظاهر ساده اما […]

بیشتر بخوانید
شکرگزاری، سپر من در طوفان زندگی شد

شکرگزاری، سپر من در طوفان زندگی شد

شکرگزاری، سپر من در طوفان زندگی شد! گاهی ما با نیت ساختن، قدم در مسیرهایی می‌گذاریم که در ظاهر همه‌چیز را به هم می‌ریزند. در لحظاتی که فکر می‌کنیم داریم پیشرفت می‌کنیم، زندگی ناگهان با یک موج از تغییرات و تنش‌ها روبه‌رویمان می‌کند. اینجاست که خیلی‌ها فکر می‌کنند “نکنه راه رو اشتباه اومدم؟” اما گاهی، […]

بیشتر بخوانید