دستان خداوند روی زمین - راندخت.
دختری که یک تهدید مرموز زندگیش زیر و رو کرد!
داستان راندخت- دختری که یک تهدید مرموز زندگیش زیر و رو کرد! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت و در این ویس میخوام سری داستانهای راندخت رو براتون تعریف کنم. قهرمان داستان ما خانمی هستند که در اردیبهشت ماه، با ما آشنا شدن از طریق اینستاگرام راندخت و به […]
ظاهرا موفق، اما در باطن !!!!
ظاهرا موفق، اما در باطن !!!! بعضی آدمها رو زندگی سر راه هم قرار میده، نه برای تصادف، بلکه برای نجات. مریم یکی از اون آدمهاست که آشناییش با خانم فرهمند، نقطه شروع یک مسیر پرچالش اما پر از خیر و برکت بود. دختری که از بیرون موفق بهنظر میرسید، اما از درون خسته بود. […]
از خیال پردازی برای سفر تا واقعیت و سفر رویایی من
از خیال پردازی تا واقعیت، سفری که جور شد. بعضی آرزوها فقط آرزو نیستن… انگار یک چیزی ته دل آدم میگه که “این مال توئه“، فقط باید باورش کنی و بذاری کائنات دستبهکار بشه. یکی از همراهان خوش ذوق دوره شکرگزاری راندخت، تجربهای تعریف کرده که وقتی میخونیم، با تمام وجود حس میکنیم که رویاها […]
داستان راندخت- داستان شفای بیمار و پاره شدن دستنبدم
داستان راندخت- داستان شفای بیمار و پاره شدن دستنبدم که از سنگ بود. سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت، و در این ویس میخوام داستان واقعی شماره ۹ رو براتون تعریف کنم. داستان از اینجا شروع میشه که، چند ماه پیش، یک خانمی به من پیام میده، جزو […]
از دین زدگی تا ایمان قلبی که دارم
از دین زدگی تا ایمان قلبی که دارم سالهاست توی مسیری بودی که برات نبوده. گاهی یه آگاهی کوچیک باعث میشه تمام باورهایی که سالها باهاشون جنگیدی، آروم و عاشقانه در آغوشت جا بگیرن. این روایت، داستانِ زنیه که با شکرگزاری و کار کردن روی خودش، نهتنها تونست حال دلش رو خوب کنه، بلکه رابطهاش […]
از بیماری و ترس تا آرامش و نور
از بیماری و ترس تا آرامش و نور قلب من گاهی معجزهها توی سکوت اتفاق میافتن… نه با نور و صدا، نه با هیاهو و اتفاقات عجیب؛ بلکه تو دل لحظههایی که آدم با خودش و خدای درونش خلوت میکنه، آرامآرام یه زندگی تازه متولد میشه. داستانی که اینجاست، پر از همین معجزههای آرومه؛ عبور […]
معجزه تولد فرزند دوم من
معجزه تولد فرزند دوم من، از دل دفتر شکرگزاری اتفاق افتاد گاهی وقتا ما فقط دنبال جوابیم، دنبال نتیجه. اما یهجایی تو مسیر آگاهی و شکرگزاری، میفهمیم اصل ماجرا اونیه که تو دل اتفاقاته؛ جایی که رها میشی، آروم میشی، و بدون اینکه بفهمی، معجزه خودش سر میرسه. این داستانِ یه خانم ۳۴ سالهست که […]
صدایی که سالها خاموش بود
صدایی که سالها خاموش بود، بالاخره رها شد گاهی یه مشکل کوچیک، سالها همراهمونه. نه درد عجیبیه، نه خیلی حاد… ولی همیشه هست. وقتی یه درد یا اختلال جسمی سالها با آدم باشه، کمکم باور میکنی که دیگه جزئی از تو شده و چارهای براش نیست. اما گاهی فقط کافیه راهی باز بشه، از جایی […]
داستان راندخت- داستان راننده اسنپ ورشکست شده
داستان راننده اسنپ ورشکست شده سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت، و این ویس رو ضبط میکنم در خصوص وب سایت randokht.com و یه خبر خوب بهتون بدم که این اولین داستان هست. این داستان از اینجا شروع میشه, مهسا عزیز، دو سال پیش، سوار یه اسنپ میشه […]