دستان خداوند روی زمین - راندخت.
معجزهای که پشت میلههای زندان رخ داد
داستان راندخت-معجزهای که پشت میلههای زندان رخ داد!؟ سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت. این ویس در خصوص سری داستانهای راندخت هست ، و قهرمان داستان ما شخصی به نام حسن هست که اسم مستعاره چون من هنوز اجازه ندارم اسمشون رو بگم، اگر خودشون دوست داشتن برای […]
وقتی انرژی دلت قفل گشای زندگی میشه
وقتی انرژی دلت قفل گشای زندگی میشه! گاهی اتفاقهایی تو زندگی میافتن که فراتر از منطق و برنامهریزیان؛ انگار دستی از جایی فراتر داره مراقبت میکنه، هدایتت میکنه، و بهت نشون میده که تنها نیستی. این داستان از دل شکرگزاری، ایمان، و تکنیکهایی اومده که نهفقط زندگی رو تغییر میده، بلکه حال دل رو هم […]
شفای یک بیماری لاعلاج با شکرگزاری
داستان راندخت-شفای یک بیماری لاعلاج با شکرگزاری سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت و سری داستانهای راندخت رو میخوام براتون تعریف کنم. که قهرمان داستان دوست نداره ما اسمش رو بگیم، ولی ما اسمش رو میذاریم رابین هود. رابین هود داستان ما برمیگرده به سال ۹۸ که من […]
دختری که یک تهدید مرموز زندگیش زیر و رو کرد!
داستان راندخت- دختری که یک تهدید مرموز زندگیش زیر و رو کرد! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت و در این ویس میخوام سری داستانهای راندخت رو براتون تعریف کنم. قهرمان داستان ما خانمی هستند که در اردیبهشت ماه، با ما آشنا شدن از طریق اینستاگرام راندخت و به […]
ظاهرا موفق، اما در باطن !!!!
ظاهرا موفق، اما در باطن !!!! بعضی آدمها رو زندگی سر راه هم قرار میده، نه برای تصادف، بلکه برای نجات. مریم یکی از اون آدمهاست که آشناییش با خانم فرهمند، نقطه شروع یک مسیر پرچالش اما پر از خیر و برکت بود. دختری که از بیرون موفق بهنظر میرسید، اما از درون خسته بود. […]
از خیال پردازی برای سفر تا واقعیت و سفر رویایی من
از خیال پردازی تا واقعیت، سفری که جور شد. بعضی آرزوها فقط آرزو نیستن… انگار یک چیزی ته دل آدم میگه که “این مال توئه“، فقط باید باورش کنی و بذاری کائنات دستبهکار بشه. یکی از همراهان خوش ذوق دوره شکرگزاری راندخت، تجربهای تعریف کرده که وقتی میخونیم، با تمام وجود حس میکنیم که رویاها […]
داستان راندخت- داستان شفای بیمار و پاره شدن دستنبدم
داستان راندخت- داستان شفای بیمار و پاره شدن دستنبدم که از سنگ بود. سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت، و در این ویس میخوام داستان واقعی شماره ۹ رو براتون تعریف کنم. داستان از اینجا شروع میشه که، چند ماه پیش، یک خانمی به من پیام میده، جزو […]
از دین زدگی تا ایمان قلبی که دارم
از دین زدگی تا ایمان قلبی که دارم سالهاست توی مسیری بودی که برات نبوده. گاهی یه آگاهی کوچیک باعث میشه تمام باورهایی که سالها باهاشون جنگیدی، آروم و عاشقانه در آغوشت جا بگیرن. این روایت، داستانِ زنیه که با شکرگزاری و کار کردن روی خودش، نهتنها تونست حال دلش رو خوب کنه، بلکه رابطهاش […]
از بیماری و ترس تا آرامش و نور
از بیماری و ترس تا آرامش و نور قلب من گاهی معجزهها توی سکوت اتفاق میافتن… نه با نور و صدا، نه با هیاهو و اتفاقات عجیب؛ بلکه تو دل لحظههایی که آدم با خودش و خدای درونش خلوت میکنه، آرامآرام یه زندگی تازه متولد میشه. داستانی که اینجاست، پر از همین معجزههای آرومه؛ عبور […]
معجزه تولد فرزند دوم من
معجزه تولد فرزند دوم من، از دل دفتر شکرگزاری اتفاق افتاد گاهی وقتا ما فقط دنبال جوابیم، دنبال نتیجه. اما یهجایی تو مسیر آگاهی و شکرگزاری، میفهمیم اصل ماجرا اونیه که تو دل اتفاقاته؛ جایی که رها میشی، آروم میشی، و بدون اینکه بفهمی، معجزه خودش سر میرسه. این داستانِ یه خانم ۳۴ سالهست که […]