داستان تغییر زندگی - راندخت.
اگه باور نداری خدا درها رو باز میکنه، این داستان بخون
داستان راندخت-اگه باور نداری خدا درها رو باز میکنه، این داستان بخون! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت و در این ویس میخوام یکی از سری داستانهای راندخت رو براتون تعریف کنم. داستان ما سال ۹۸ شروع میشه و خانمی از طریق عروس گل ما به گروه معرفی […]
پولی نداشتم، ولی برای دخترم معجزه ساختم
پولی نداشتم، ولی برای دخترم معجزه ساختم! چه کسی گفته وسط بحرانهای زندگی، دیگه امیدی به شادی نیست؟ گاهی در دل تاریکترین شبهای زندگی، نشونهها یکییکی میان تا بهمون یادآوری کنن هنوز نوبت ما نرسیده بدرخشیم. این متن، قصه زنی که از دل فقدان، از دل تنهایی و از دل بیپناهی، با قلبی زخمخورده اما […]
مردی که سایههاش رو شناخت و زندگی تازهای ساخت
داستان راندخت-مردی که سایههاش رو شناخت و زندگی تازهای ساخت! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و در این ویس میخوام سری داستانهای راندخت رو براتون تعریف کنم. این داستان مربوط میشه به قهرمان داستان ما، که حمید عزیز هست و امروز براتون ویسشونم گذاشتم. خب، آشنایی من با […]
از گنج زیر زمین تا گنج درون،قصه بیداری یک مرد خرمآبادی
داستان راندخت-از گنج زیر زمین تا گنج درون،قصه بیداری یک مرد خرمآبادی سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و در این ویس میخوام یکی از سری داستانهای راندخت رو براتون انتخاب کنم و تعریف کنم. البته ویس قبلی رو که ضبط کردم، اینقدر خندیدم که دیگه نتونستم ادامه […]
از خوردن قرص اعصاب تا آرامش با شکرگزاری
از خوردن قرص اعصاب تا آرامش با شکرگزاری! گاهی باید چند سال از یک مسیر بگذره تا آدمی بتونه پشت سرش نگاه کنه و با تمام وجود بگه: «من دیگه اون آدم سابق نیستم». این نوشته، روایت تغییری عمیق و تدریجیه؛ تغییری که با قطره قطره شکرگزاری، با نور آگاهی شروع شد… اما همینها تونستند […]
شکرگزاری، سپر من در طوفان زندگی شد
شکرگزاری، سپر من در طوفان زندگی شد! گاهی ما با نیت ساختن، قدم در مسیرهایی میگذاریم که در ظاهر همهچیز را به هم میریزند. در لحظاتی که فکر میکنیم داریم پیشرفت میکنیم، زندگی ناگهان با یک موج از تغییرات و تنشها روبهرویمان میکند. اینجاست که خیلیها فکر میکنند “نکنه راه رو اشتباه اومدم؟” اما گاهی، […]
از دل شکست تا طلوع معجزه
از دل شکست تا طلوع معجزه! + ویس خودجو بعضی آدما سالها با زندگی دست و پنجه نرم میکنن. نه یکی دو روز، یه مسیر طولانی، پر از بالا و پایین، بیپناهی، ناامیدی، این قصه، روایت یه زن و شوهر که ۶ سال پشت در بسته موندن، اما دست از تلاش کردن نکشیدن. با همه […]
معجزهای که پشت میلههای زندان رخ داد
داستان راندخت-معجزهای که پشت میلههای زندان رخ داد!؟ سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت. این ویس در خصوص سری داستانهای راندخت هست ، و قهرمان داستان ما شخصی به نام حسن هست که اسم مستعاره چون من هنوز اجازه ندارم اسمشون رو بگم، اگر خودشون دوست داشتن برای […]
شفای یک بیماری لاعلاج با شکرگزاری
داستان راندخت-شفای یک بیماری لاعلاج با شکرگزاری سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت و سری داستانهای راندخت رو میخوام براتون تعریف کنم. که قهرمان داستان دوست نداره ما اسمش رو بگیم، ولی ما اسمش رو میذاریم رابین هود. رابین هود داستان ما برمیگرده به سال ۹۸ که من […]
هیچوقت ندیدمش، اما مسیر زندگیم ساخت
هیچوقت ندیدمش، اما مسیر زندگیمو ساخت در دنیایی که آدمها مدام درگیر روزمرگیها و نگرانیهای مختلف هستن، گاهی یک همراه، حتی از دور، میتونه مسیر زندگی یک نفر رو متحول کنه. این دستاورد، روایت زنی که بیش از هفت سال، در سکوت و با دل سپردن به راهنماییهای خانم فرهمند عزیز، تونسته مسیر زندگیش رو […]