تولد دوباره با شکرگزاری - راندخت.
پسر خدماتی که حالا صاحب خونهست
داستان راندخت-پسر خدماتی که حالا صاحب خونهست! سلام به همه عزیزان؛ امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و این ویس رو ضبط میکنم در خصوص سری داستانهای راندخت. داستان ما از اینجا شروع میشه که سال ۹۸ من زنگ زدم به یک شرکت خدماتی که دو تا نیرو برای من بفرستن برای […]
معجزهای که بعد از یک ساعت مرگ، زندگی رو برگردوند
معجزهای که بعد از یک ساعت مرگ، زندگی رو برگردوند! گاهی وسط زندگی روزمره، جایی که حتی امیدی هم به بهتر شدن چیزی نداری، اتفاقی میفته که تمام معادلههات رو بههم میزنه. اینجاست که دیگه هیچ منطقی جواب نمیده و فقط میتونی بگی: «معجزه شد.» این داستان یکی از همون لحظههاست؛ لحظهای که مرگ تا […]
معجزهای که پشت میلههای زندان رخ داد
داستان راندخت-معجزهای که پشت میلههای زندان رخ داد!؟ سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت. این ویس در خصوص سری داستانهای راندخت هست ، و قهرمان داستان ما شخصی به نام حسن هست که اسم مستعاره چون من هنوز اجازه ندارم اسمشون رو بگم، اگر خودشون دوست داشتن برای […]
چرا اوایل شکرگزاری همه چی بهم میریزه
چرا اوایل شکرگزاری همه چی بهم میریزه ؟!! همه ما تجربه کردهایم که وقتی در یک مسیر رشد و تغییر گام برمیداریم، گاهی اوضاع ظاهرا بههم میریزد و دچار سردرگمی میشویم. از دوستان در گروه بارها شنیدهام که پس از شروع تمرینهای شکرگزاری، «همه چیز بینظم میشود»؛ اما این آشفتگی ظاهری، در باطن همان فرایند […]
شفای یک بیماری لاعلاج با شکرگزاری
داستان راندخت-شفای یک بیماری لاعلاج با شکرگزاری سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت و سری داستانهای راندخت رو میخوام براتون تعریف کنم. که قهرمان داستان دوست نداره ما اسمش رو بگیم، ولی ما اسمش رو میذاریم رابین هود. رابین هود داستان ما برمیگرده به سال ۹۸ که من […]
ذهنتو از نو برنامه ریزی کن
ذهنتو از نو برنامه ریزی کن، همین حالا وقتشه، بجنب در طول زندگی، همه ما با موقعیتهایی روبهرو شدهایم که احساس کردهایم هیچ کاری از دستمان برنمیآید؛ انگار در دام یک چرخه ناتوانی گرفتار شدهایم. این احساس درماندگی، تنها یک واکنش احساسی گذرا نیست، بلکه ریشههای عمیقی در روان انسان دارد. نظریه «درماندگی آموخته شده» […]
معجزه تولد فرزند دوم من
معجزه تولد فرزند دوم من، از دل دفتر شکرگزاری اتفاق افتاد گاهی وقتا ما فقط دنبال جوابیم، دنبال نتیجه. اما یهجایی تو مسیر آگاهی و شکرگزاری، میفهمیم اصل ماجرا اونیه که تو دل اتفاقاته؛ جایی که رها میشی، آروم میشی، و بدون اینکه بفهمی، معجزه خودش سر میرسه. این داستانِ یه خانم ۳۴ سالهست که […]