تاثیر شکرگزاری بر زندگی - راندخت.
بازگشت حافظه پدرم با شکرگزاری
!بازگشت حافظه پدرم با شکرگزاری! گاهی وقتا فکر میکنی دیگه هیچ راهی نیست، همهچی داره بدتر میشه، و فقط باید بشینی و نگاه کنی که عزیزت داره جلو چشمت ضعیف میشه… اما همیشه یک راهی هست، حتی اگه دیده نشه. این متن، قصه دختری که دستهاش رو روی زانوش گذاشت، بلند شد، و با ایمان […]
معجزهای که بعد از یک ساعت مرگ، زندگی رو برگردوند
معجزهای که بعد از یک ساعت مرگ، زندگی رو برگردوند! گاهی وسط زندگی روزمره، جایی که حتی امیدی هم به بهتر شدن چیزی نداری، اتفاقی میفته که تمام معادلههات رو بههم میزنه. اینجاست که دیگه هیچ منطقی جواب نمیده و فقط میتونی بگی: «معجزه شد.» این داستان یکی از همون لحظههاست؛ لحظهای که مرگ تا […]
باورهایی که با آهنگ شکل میگیرن و مغزت هیپنوتیزم میکنن
داستان راندخت-باورهایی که با آهنگ شکل میگیرن و مغزت هیپنوتیزم میکنن! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و در این ویس میخوام یکی از سری داستانهای راندخت رو براتون تعریف کنم. البته این داستان ربطی به شکرگزاری نداره، اما درباره تاثیر شعر و آواز روی سرنوشت ماست. یادمه […]
از تلخی سالها تا شیرینی یک لبخند عاشقانه
از تلخی سالها تا شیرینی یک لبخند عاشقانه..! گاهی برای تغییر، لازم نیست دنیا عوض شه؛ فقط کافیه خودمون رو پیدا کنیم. این داستان، روایت یک زن قوی و ساکته که سالها در رابطهای سرد و بیروح گیر کرده بود. نه عشق، نه آرامش، نه امید… فقط خستگی از بودن با کسی که نمیتونست ببخشدش. […]
حکایت من و راز شکرگزاری تحولآفرین
حکایت من و راز شکرگزاری تحولآفرین! وقتی با خودت صادق باشی و رسما دست از نق زدن برداری، دروازههای شگفتی پیش روت گشوده میشود. در این داستان من، از دل چالشهای خانوادگی و بدهیهای سنگین پای شکرگزاریای ایستادم که بهجای وعدههای تو خالی، عمل میکرد. این معجزهها یکشبه اتفاق نیفتادند؛ نتیجه ترکیب باورِ قلبی، تمرین […]
این زن ۲۵ سال تحقیر شد، تا اینکه شکرگزاری راه رو باز کرد
داستان راندخت-این زن ۲۵ سال تحقیر شد، تا اینکه شکرگزاری راه رو باز کرد! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و در این ویس میخوام یکی از داستانهای سری راندخت رو براتون تعریف کنم. داستان مربوط میشه به خانم بسیار زیبا و مهربونی که تو گروه ما […]
آرامشی که هیچکس نتونست بهم بده، اما شکرگزاری داد
آرامشی که هیچکس نتونست بهم بده، اما شکرگزاری داد!! گاهی یک جمله ساده، از دل یک گفتگو کوتاه، میتونه راه نجات آدمی باشه که در طوفان رنجهای عاطفی گیر افتاده. این تجربه، حکایت آدمیه که با قلبی شکسته، در دل تاریکی به دنبال روزنهای از نور میگرده… و دست آخر، با راهی بهظاهر ساده اما […]
من با شکرگزاری استعداد گمشدهام رو پیدا کردم
داستان راندخت-من با شکرگزاری استعداد گمشدهام رو پیدا کردم! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و در این ویس میخوام یکی از سری داستانهای راندخت رو براتون تعریف کنم. داستان این سری مربوط به شخصی به نام مریم هست. مریم عزیز از طریق زن برادرم، فاطی عزیز، […]
شکرگزاری، سپر من در طوفان زندگی شد
شکرگزاری، سپر من در طوفان زندگی شد! گاهی ما با نیت ساختن، قدم در مسیرهایی میگذاریم که در ظاهر همهچیز را به هم میریزند. در لحظاتی که فکر میکنیم داریم پیشرفت میکنیم، زندگی ناگهان با یک موج از تغییرات و تنشها روبهرویمان میکند. اینجاست که خیلیها فکر میکنند “نکنه راه رو اشتباه اومدم؟” اما گاهی، […]
از دل شکست تا طلوع معجزه
از دل شکست تا طلوع معجزه! + ویس خودجو بعضی آدما سالها با زندگی دست و پنجه نرم میکنن. نه یکی دو روز، یه مسیر طولانی، پر از بالا و پایین، بیپناهی، ناامیدی، این قصه، روایت یه زن و شوهر که ۶ سال پشت در بسته موندن، اما دست از تلاش کردن نکشیدن. با همه […]