برای استفاده از سایت راندخت، نیاز به راهنمایی داری ؟!

تاثیر شکرگزاری بر زندگی - راندخت.

وقتی شکرگزاری، یک راننده اسنپ رو از تاریکی کشید بیرون

وقتی شکرگزاری، یک راننده اسنپ رو از تاریکی کشید بیرون

داستان راندخت-وقتی شکرگزاری، یک راننده اسنپ رو از تاریکی کشید بیرون! سلام به همه عزیزان. امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت و این ویس رو ضبط می‌کنم در خصوص سری داستان‌های راندخت.از اینجا شروع میشه که یه روز من دعوت بودم، می‌خواستم برم خونه دوستم ناهار، زنگ زدم اسنپ گرفتم و رفتم. […]

بیشتر بخوانید
با این تکنیک به‌طور معجزه‌آسا دردم رفع شد

با این تکنیک به‌طور معجزه‌آسا دردم رفع شد

با این تکنیک به‌طور معجزه‌آسا دردم رفع شد!! تصور کن روزی برسد که دردی که سال‌ها همراهت بوده، ناگهان کم‌رنگ شود؛ نه با معجزه‌ قرص یا عمل جراحی، بلکه با تغییری در باور و نگاه تو به خودت و مسیرت. داستان رهایی از این درد، پل میان علم، روان و معنویت را نشان می‌دهد. و […]

بیشتر بخوانید
با این تکنیک به‌طور معجزه‌آسا دردم رفع شد

وقتی فرکانس شفا، مرز بین مرگ و زندگی رو شکست

وقتی فرکانس شفا، مرز بین مرگ و زندگی رو شکست! گاهی آدم‌ها برای شکرگزاری شروع می‌کنن، ولی نمی‌دونن دارن وارد مسیری میشن که سرنوشتی رو تغییر میده. داستان سپیده، نه فقط یک داستان شکرگزاری، بلکه سندیه بر قدرت نیت قلبی و باور مثبت در اوج ناامیدی. در دل یکی از بیمارترین لحظه‌ها، جرقه‌ای از امید […]

بیشتر بخوانید
مردی که سایه‌هاش رو شناخت و زندگی تازه‌ای ساخت

مردی که سایه‌هاش رو شناخت و زندگی تازه‌ای ساخت

داستان راندخت-مردی که سایه‌هاش رو شناخت و زندگی تازه‌ای ساخت! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و در این ویس می‌خوام سری داستان‌های راندخت رو براتون تعریف کنم. این داستان مربوط می‌شه به قهرمان داستان ما، که حمید عزیز هست و امروز براتون ویسشونم گذاشتم. خب، آشنایی من با […]

بیشتر بخوانید
یک قرار الهی کنار چشمه که همه‌چیز رو براش تغییر داد

یک قرار الهی کنار چشمه که همه‌چیز رو براش تغییر داد

داستان راندخت-یک قرار الهی کنار چشمه که همه‌چیز رو براش تغییر داد! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و در این ویس می خوام سری داستان‌های راندخت، یکیش انتخاب کنم و براتون تعریف کنم. داستان این سری مربوط میشه به خانم عزیزی به نام شبنم. این موضوع برمیگرده […]

بیشتر بخوانید
پسر خدماتی‌ای که حالا صاحب‌ خونه‌ست

پسر خدماتی‌ که حالا صاحب‌ خونه‌ست

داستان راندخت-پسر خدماتی‌ که حالا صاحب‌ خونه‌ست! سلام به همه عزیزان؛ امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و این ویس رو ضبط می‌کنم در خصوص سری داستان‌های راندخت. داستان ما از این‌جا شروع می‌شه که سال ۹۸ من زنگ زدم به یک شرکت خدماتی که دو تا نیرو برای من بفرستن برای […]

بیشتر بخوانید
از در و دیوار برام معجزه اومد

از در و دیوار برام معجزه اومد

داستان راندخت-از در و دیوار برام معجزه اومد! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت و در این ویس می‌خوام سری داستان‌های راندخت رو طبق معمول یکیش انتخاب کنم و براتون تعریف کنم. این سری قهرمان داستان ما شخصی به نام داوود هست. اوایلی که شکرگزاری انجام داده بودم […]

بیشتر بخوانید
از قعر فقر تا مدار فراوانی،این داستان باید با دل شنید

از قعر فقر تا مدار فراوانی،این داستان باید با دل شنید

داستان راندخت-از قعر فقر تا مدار فراوانی،این داستان باید با دل شنید! سلام به همه عزیزان امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و در این ویس می‌خوام سری داستان‌های راندخت رو براتون تعریف کنم، بیشتر هدفم از این داستان این هست که دستان خداوند رو در زندگی‌مون ببینیم، چون قرار نیست خداوند […]

بیشتر بخوانید
از گنج زیر زمین تا گنج درون،قصه بیداری یک مرد خرم‌آبادی

از گنج زیر زمین تا گنج درون،قصه بیداری یک مرد خرم‌آبادی

داستان راندخت-از گنج زیر زمین تا گنج درون،قصه بیداری یک مرد خرم‌آبادی سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و در این ویس می‌خوام یکی از سری داستان‌های راندخت رو براتون انتخاب کنم و تعریف کنم. البته ویس قبلی رو که ضبط کردم، اینقدر خندیدم که دیگه نتونستم ادامه […]

بیشتر بخوانید
خودجویی که از خانه به‌دوشی به خوشبختی رویایی رسید

خودجویی که از خانه به‌دوشی به خوشبختی رویایی رسید

داستان راندخت-خودجویی که از خانه به‌دوشی به خوشبختی رویایی رسید! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت، و این ویس رو ضبط می‌کنم در خصوص سری داستان‌های راندخت. این داستان ما مربوط میشه به خانمی به نام مریم. اگه یادتون باشه، فکر کنم تو داستان دوم یا سوم، حمید […]

بیشتر بخوانید
1 2 3 5