اصول شکرگزاری - راندخت.
پولی نداشتم، ولی برای دخترم معجزه ساختم
پولی نداشتم، ولی برای دخترم معجزه ساختم! چه کسی گفته وسط بحرانهای زندگی، دیگه امیدی به شادی نیست؟ گاهی در دل تاریکترین شبهای زندگی، نشونهها یکییکی میان تا بهمون یادآوری کنن هنوز نوبت ما نرسیده بدرخشیم. این متن، قصه زنی که از دل فقدان، از دل تنهایی و از دل بیپناهی، با قلبی زخمخورده اما […]
با این تکنیک بهطور معجزهآسا دردم رفع شد
با این تکنیک بهطور معجزهآسا دردم رفع شد!! تصور کن روزی برسد که دردی که سالها همراهت بوده، ناگهان کمرنگ شود؛ نه با معجزه قرص یا عمل جراحی، بلکه با تغییری در باور و نگاه تو به خودت و مسیرت. داستان رهایی از این درد، پل میان علم، روان و معنویت را نشان میدهد. و […]
از مرز خودکشی به امید، داستانی از تغییر
داستان راندخت-از مرز خودکشی به امید، داستانی از تغییر..! سلام به همه عزیزان امیدوارم حال دلتون عالی باشه من فرهمند هستم، توراندخت. و این داستانی که می خوام براتون تعریف کنم، داستان آرمان عزیزه. یک روزی، سال ۹۹، من استاتوس میذاشتم و هنوزم دارم میذارم؛ یعنی استاتوسهای من شده یه عادت من و دلنوشتههام همیشه […]
وقتی فرکانس شفا، مرز بین مرگ و زندگی رو شکست
وقتی فرکانس شفا، مرز بین مرگ و زندگی رو شکست! گاهی آدمها برای شکرگزاری شروع میکنن، ولی نمیدونن دارن وارد مسیری میشن که سرنوشتی رو تغییر میده. داستان سپیده، نه فقط یک داستان شکرگزاری، بلکه سندیه بر قدرت نیت قلبی و باور مثبت در اوج ناامیدی. در دل یکی از بیمارترین لحظهها، جرقهای از امید […]
مردی که سایههاش رو شناخت و زندگی تازهای ساخت
داستان راندخت-مردی که سایههاش رو شناخت و زندگی تازهای ساخت! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و در این ویس میخوام سری داستانهای راندخت رو براتون تعریف کنم. این داستان مربوط میشه به قهرمان داستان ما، که حمید عزیز هست و امروز براتون ویسشونم گذاشتم. خب، آشنایی من با […]
پسر خدماتی که حالا صاحب خونهست
داستان راندخت-پسر خدماتی که حالا صاحب خونهست! سلام به همه عزیزان؛ امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و این ویس رو ضبط میکنم در خصوص سری داستانهای راندخت. داستان ما از اینجا شروع میشه که سال ۹۸ من زنگ زدم به یک شرکت خدماتی که دو تا نیرو برای من بفرستن برای […]
از خوردن قرص اعصاب تا آرامش با شکرگزاری
از خوردن قرص اعصاب تا آرامش با شکرگزاری! گاهی باید چند سال از یک مسیر بگذره تا آدمی بتونه پشت سرش نگاه کنه و با تمام وجود بگه: «من دیگه اون آدم سابق نیستم». این نوشته، روایت تغییری عمیق و تدریجیه؛ تغییری که با قطره قطره شکرگزاری، با نور آگاهی شروع شد… اما همینها تونستند […]
بازگشت حافظه پدرم با شکرگزاری
!بازگشت حافظه پدرم با شکرگزاری! گاهی وقتا فکر میکنی دیگه هیچ راهی نیست، همهچی داره بدتر میشه، و فقط باید بشینی و نگاه کنی که عزیزت داره جلو چشمت ضعیف میشه… اما همیشه یک راهی هست، حتی اگه دیده نشه. این متن، قصه دختری که دستهاش رو روی زانوش گذاشت، بلند شد، و با ایمان […]
باورهایی که با آهنگ شکل میگیرن و مغزت هیپنوتیزم میکنن
داستان راندخت-باورهایی که با آهنگ شکل میگیرن و مغزت هیپنوتیزم میکنن! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم، توراندخت، و در این ویس میخوام یکی از سری داستانهای راندخت رو براتون تعریف کنم. البته این داستان ربطی به شکرگزاری نداره، اما درباره تاثیر شعر و آواز روی سرنوشت ماست. یادمه […]
بازسازی اعتماد فقط با تغییر دادن خودم
بازسازی اعتماد فقط با تغییر دادن خودم! گاهی بزرگترین تغییرات، نه در اتفاقات عجیب و غریب، بلکه در حسهای کوچکی اتفاق میافتند که فقط خودمان از شدت دگرگونیشان باخبریم. لحظههایی که در ظاهر سادهاند، اما در عمقِ وجود، نشانگر یک بیداری جدید هستند. این داستان، قصه همان تغییر در زاویه نگاه است؛ داستان زنی که […]