دستاورد - راندخت.
از دین زدگی تا ایمان قلبی که دارم
از دین زدگی تا ایمان قلبی که دارم سالهاست توی مسیری بودی که برات نبوده. گاهی یه آگاهی کوچیک باعث میشه تمام باورهایی که سالها باهاشون جنگیدی، آروم و عاشقانه در آغوشت جا بگیرن. این روایت، داستانِ زنیه که با شکرگزاری و کار کردن روی خودش، نهتنها تونست حال دلش رو خوب کنه، بلکه رابطهاش […]
از بیماری و ترس تا آرامش و نور
از بیماری و ترس تا آرامش و نور قلب من گاهی معجزهها توی سکوت اتفاق میافتن… نه با نور و صدا، نه با هیاهو و اتفاقات عجیب؛ بلکه تو دل لحظههایی که آدم با خودش و خدای درونش خلوت میکنه، آرامآرام یه زندگی تازه متولد میشه. داستانی که اینجاست، پر از همین معجزههای آرومه؛ عبور […]
معجزه تولد فرزند دوم من
معجزه تولد فرزند دوم من، از دل دفتر شکرگزاری اتفاق افتاد گاهی وقتا ما فقط دنبال جوابیم، دنبال نتیجه. اما یهجایی تو مسیر آگاهی و شکرگزاری، میفهمیم اصل ماجرا اونیه که تو دل اتفاقاته؛ جایی که رها میشی، آروم میشی، و بدون اینکه بفهمی، معجزه خودش سر میرسه. این داستانِ یه خانم ۳۴ سالهست که […]
دنیایی پر از آگاهی چه شکلی است؟
دنیایی پر از آگاهی چه شکلی است؟ بیشتر بدانید… بعضی وقتا یه شروع کوچیک میتونه جرقه یه تحول بزرگ تو زندگی باشه. فقط کافیه آدم دل بده به یه مسیر، یه تغییر، یه نشونه… یکی از همراههای دورههای آگاهی، درست از آبان ۱۴۰۳ با شکرگزاری به سبک راندخت شروع کرد. شاید فکرش رو هم نمیکرد […]
از دلتنگی تا درخشش هنری
از دلتنگی تا درخشش هنری یک مادر گاهی برای درخشیدن فقط یه تصمیم لازمه؛ تصمیمی که شاید سالها تو دلمون نگهش داشتیم، ولی بالاخره وقتشه که بهش پر و بال بدیم. این داستان، روایت یه مادره؛ کسی که همزمان با دلتنگی برای پسرش، تونسته تو هنر بدرخشه، کودک درونشو در آغوش بگیره، مسیر آگاهی رو […]
صدایی که سالها خاموش بود
صدایی که سالها خاموش بود، بالاخره رها شد گاهی یه مشکل کوچیک، سالها همراهمونه. نه درد عجیبیه، نه خیلی حاد… ولی همیشه هست. وقتی یه درد یا اختلال جسمی سالها با آدم باشه، کمکم باور میکنی که دیگه جزئی از تو شده و چارهای براش نیست. اما گاهی فقط کافیه راهی باز بشه، از جایی […]
هیچ دکتری نتونست خوبم کنه!
هیچ دکتری نتونست خوبم کنه، ذهنم نجاتم داد بعضی دردها فقط جسمی نیستن؛ وقتی ماهها یا حتی سالها با یه مشکلی مثل آلرژی، خارش پوستی یا حساسیت دست و پنجه نرم کنی و هیچ درمانی جواب نده، یه خستگی عمیق تو وجودت میشینه. اما گاهی یه تغییر درونی، هم حال دل آدمو خوب میکنه، هم […]
از لبه پرتگاه تا حس خوشبختی
از لبه پرتگاه تا حس خوشبختی چقدر فاصله است؟ گاهی آدم زندگیاش رو از جایی شروع میکنه که انگار هیچ نوری ته تونل نیست. جایی که فقط تاریکیه، ناامیدی، قرصهای خواب و فکرهایی که هیچکس دوست نداره به زبون بیاره. اما همین آدم، اگر راه درست رو پیدا کنه، میتونه از ته اون چاه تاریک، […]
قصهای از جسارت و تغییر من
قصهای از جسارت و تغییر من گاهی توی زندگی به نقطهای میرسیم که دیگه نمیتونیم با همون الگوهای قدیمی ادامه بدیم. شاید یه رابطه، یه شغل، یا حتی خاطرات گذشته ما رو توی یک حلقه بیپایان نگه داره. اما جسارت تغییر، دقیقاً از همین لحظه شروع میشه. اینجا داستان یک مسیر رشد و رهایی رو […]