داستان راندخت - راندخت.
داستان راندخت- داستان بعد از این تغییر، پسرم کلا عوض شد
داستان بعد از این تغییر، پسرم کلا عوض شد!! سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. تو این ویس میخوام داستان واقعی شماره ۸ راندخت رو براتون تعریف کنم. قهرمان داستان ما، آقا پسری هست، تقریباً ۲۷-۲۸ ساله. داستان از اینجا شروع میشه که مهسای عزیز، یکی از دوستانشون رو به من معرفی […]
داستان راندخت- داستان چرا نباید کمک مالی به فقرا کنیم
داستان راندخت- داستان چرا نباید کمک مالی به فقرا کنیم!!! آیا فقرا نیازمند، پول و صدقه هستند؟؟ سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت و این ویس را ضبط میکنم برای وبسایت randokht.com موضوع این ویس، یکی از داستانهای راندخت است که قهرمان این داستان یک خانمی در خوزستان […]
داستان راندخت- داستان این کتاب بزرگترین هدیه من هست.
داستان راندخت- داستان این کتاب بزرگترین هدیه من هست. سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت و در این ویس میخوام یکی از داستانهای راندخت را تعریف کنم که تجربه خودم هست. این داستان برمیگرده به اولین دوره شکرگزاری من؛ زمانی که کتاب «معجزه سپاس» رو از طریق برادرم […]
داستان راندخت- داستان چرا راننده اسنپها با مبلغ بالاتر قبول نمیکردند؟
داستان چرا راننده اسنپها با مبلغ بالاتر قبول نمیکردند؟ سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم و این ویس رو ضبط میکنم در خصوص وب سایت randokht.com . موضوع ویس، داستان سوم راندخت است؛ داستان تجربه خودم هست. تو این داستان میخوام براتون سناریوی خداوند رو بگم و چیدمان خداوند […]
داستان راندخت – داستان دختری که بجای زیبایی، کینه و انتقام رو خلق کرد
داستان دختری که بجای زیبایی، کینه و انتقام رو خلق کرده و الان نمیدونه چیکار کنه سلام همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت، و این ویس را ضبط میکنم برای وب سایت randokht.com موضوع ویس، داستان شماره دو هست. داستانها، داستانهای واقعی هستند و دستاوردهای شما عزیزان هست، و دستاوردهای خودم و […]
داستان راندخت- داستان راننده اسنپ ورشکست شده
داستان راننده اسنپ ورشکست شده سلام به همه عزیزان، امیدوارم حال دلتون عالی باشه. من فرهمند هستم توراندخت، و این ویس رو ضبط میکنم در خصوص وب سایت randokht.com و یه خبر خوب بهتون بدم که این اولین داستان هست. این داستان از اینجا شروع میشه, مهسا عزیز، دو سال پیش، سوار یه اسنپ میشه […]