برای استفاده از سایت راندخت، نیاز به راهنمایی داری ؟!

وقتی انرژی دلت قفل‌ گشای زندگی میشه

photo output 1

وقتی انرژی دلت قفل‌ گشای زندگی میشه!

گاهی اتفاق‌هایی تو زندگی می‌افتن که فراتر از منطق و برنامه‌ریزی‌ان؛ انگار دستی از جایی فراتر داره مراقبت می‌کنه، هدایتت می‌کنه، و بهت نشون میده که تنها نیستی.
این داستان از دل شکرگزاری، ایمان، و تکنیک‌هایی اومده که نه‌فقط زندگی رو تغییر میده، بلکه حال دل رو هم زیر و رو می‌کنه.

 

باورم نمیشه دزد ماشینمون رو برگردوند : کد دستاورد ۱۲۲۳۵۱#

سلام استاد جان، سلام فرشته روی زمین، سلام استاد عزیزم.
امیدوارم که حالتون خوب باشه، به قول خود شمای بزرگوار حال دلتون خوب باشه.

استاد جان، من دوره‌های قبلی شکرگزاری رو که همه رو شرکت کردم و خدا رو هزاران بار شکر که حال دلم عالیه.
یه سری چالش‌هایی هم داشتم که با شما مطرح کردم، خدا رو شکر تا حدودی برطرف شده چون خودم تغییر کردم.
خواستم بگم که دور شکرگزاری قبلی رو که قرار بود شما خرداد ماه برگزار بکنید، من خودم اردیبهشت شروع کردم به انجام دادنش.
گفتم تا اول ماه خرداد با استاد پیش برم. خب، حالا شما از پانزدهم شروع کردین و اینا، دوباره اونم ادامه دادم.

شب تولد امام رضا بود، نمی‌دونم اصلا یه حس و حال عجیبی داشتم.
خیلی دلم می‌خواست که برم پابوس امام رضا و تو این دوره هم با شما گوش میدم، هم اون دوره شکرگزاری خودم.
گفتم تکمیلش کنم دیگه، خدا رو شکر به‌طور معجزه‌آسا برام جور شد.
حالا یا ان‌شاءالله امشب یا فردا صبح زود من میرم پابوس امام رضا و خیلی دعاگو شما هستم و همه عزیزان.
این خواستم خدمتتون بگم که خیلی دستاورد داشتم، الانم یه چند تا خواسته دارم.
حالا به قول شما میگین خواسته نباید دیگه داشته باشیم، همه چی رو تو وجودمون داریم، همه چی رو خدا به ما داده.
دیگه خیلی بهشون فکر نمی‌کنم، ولی این زیارت امام رضا رو و رفتنش خیلی دلم می‌خواست. چندین سال هست که من نرفتم، یه جورایی اصلا نمی‌دونم چطور برام جور شد.
و اینکه ویس‌هایی که از عزیزان می‌شنیدم، معجزه‌هایی که تو زندگی‌هاشون رخ می‌داد، فقط اشک می‌ریختم.
فقط گفتم به قول شما: الله‌اکبر ازِ این شکرگزاری.
امیدوارم تا زنده هستم هیچ وقت دست از شکرگزاری برندارم، چون حال دلم خوب می‌شه.
یه جورایی خودم، خودم دوست دارم، حالم با خودم خوبه استاد.
حالم با خودم یه سرمستی داره، نمی‌دونم چه جوری توصیف کنم.
خدا رو شکر می‌کنم بابت وجود شما بزرگوار، و شادی‌جون دوستم که باعث شد خیلی اتفاقی شما رو به من معرفی بکنه.
یک سال و تقریبا شش، هفت ماه پیش، که از اون زمان تا این طرف، دوره‌های شکرگزاری شما رو شرکت کردم.

از همه مهم‌تر همون آرامش و حال خوبی که براتون همیشه دعا می‌کنم. امیدوارم که خدا عمر با عزت و سلامتی روزافزون بهتون بده.

استاد جان، اینم خدمتتون عرض کنم، تکنیک‌هایی که شما گفتین، به ما تو کارگاهی که برگزار کردین، خدا خیرتون بده.
یعنی من انگار یه قسمتی از وجودم شده، انجامش میدم. فوق‌العاده عالیه.
دوره بانک انرژی که شرکت کردم، فوق‌العاده عالیه، دوره باورمند که واقعا معجزه‌ست.
من خیلی چیزا ازش دیدم، خیلی معجزه‌ها دیدم، خیلی دستاوردهای واقعا کوچیک و بزرگی داشتم.

نمونه؟ یه نمونه‌ش بخوام بگم، ماشینمون بود که دزدیده شده بود، یه ۲۰۶ داشتیم، مال پسرم بود، تو پارکینگ خونه پدرخانمش بود.
و بعد از یک هفته، خدا رو شکر با شکرگزاری، خدا رو هزاران هزار بار شکر، سالم پیدا شد.
بعد از اون، از آقایی که ماشین دزدیده بود، پرسیدن که:
«تایرش…؟ نمی‌دونم…» هیچی، هیچی از ماشین کم نشده بود!
پرسیدن: «چرا برنداشتی؟»
گفته بود: «نمی‌دونم، اصلا نمی‌تونستم، نمی‌تونستم به هیچ عنوان هیچی از ماشین بردارم!»

اینم یکی از معجزه‌هاش بود. من خیلی معجزه‌ها دیدم، خیلی دستاوردها داشتم و از خداوند می‌خوام که تا زمانی که زنده هستم تو این مسیر بمونم.
موندنش هم خیلی مهمه…
همیشه دعاگوتون هستم استاد جانم

 

تحلیل روان‌شناسی و علمی:

تجربه‌ خودجو، از زیارت امام رضا تا پیدا شدن معجزه‌آسای ماشین دزدیده‌شده، یک نشونه‌ قدرتمند از تأثیر باورهای مثبت، ذهن آگاه و ارتعاش‌های درونی بر واقعیت بیرونی.
روان‌شناسی مثبت‌گرا معتقده که وقتی ذهن در حالت قدردانی و پذیرش قرار می‌گیره، سیستم عصبی بدن به حالت آرامش وارد می‌شه، استرس کم می‌شه و عملکرد تصمیم‌گیری بهینه می‌شه. این یعنی ما فقط حال بهتر نداریم، بلکه «اتفاقات بهتر» هم سمت‌مون میان.
از طرف دیگه، تکنیک‌هایی که استاد در دوره‌ها آموزش داده بودن، باعث فعال‌سازی باورهای قدرتمند در ناخودآگاه شده بودن.
این فعال‌سازی به قول علم «قانون توجه و جذب» می‌تونه اتفاق‌هایی رو به سمت ما بکشه که حتی از تصورمون فراتره.
همون‌طور که دزد ماشین در نهایت بدون هیچ خسارتی ماشین رو رها می‌کنه، چون انرژی محافظت‌آمیز اطراف ماشین اون‌قدر بالاست که مانع از هرگونه آسیب یا طمع می‌شه.

جمع‌بندی :

وقتی این داستان رو خوندم، فقط یه چیز تو ذهنم بود: این همون چیزیه که بارها و بارها بهش رسیدم. اون آرامشی که راوی از شکرگزاری می‌گیره،
اون حس حضور الهی که تو زیارت تجربه می‌کنه و اون اتفاق معجزه‌آمیزِ پیدا شدن ماشین، نشون میده که شکرگزاری یه مسیر قشنگ و واقعی برای تجربه‌ی زندگیه.
راوی میگه حالش با خودش خوبه، خودش رو دوست داره، و این یعنی نقطه‌ طلایی رشد.
منم به عنوان کسی که این تجربه رو خوندم، فقط می‌تونم بگم: شکرگزاری فقط یه تمرین نیست، یه سبک زندگیه…
و خوش‌به‌حال کسی که وارد این مسیر بشه و تا آخر بمونه.

شما حال دل‌تون با این مسیر زیبای شکرگزاری چطوره؟ دوست دارم نظراتتون رو بخونم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *